امیر حسین رحیمی زنجانبر

چنان دو نیمه ی سیبیم،گرچه پوسیده...

 

چه من «امیر ِ» شما چه شما امیر ِ منی

من و تویی که ندارد؛ تو در ضمیر «من»ی

 

نه!هیچ وقت تو از چشم من نمی افتی

اگر چه خوار شوی در دل کویر منی

 

تو ای به عمق دلم مثل خار می کوبی

چقدر گیر تو هستم،چقدر گیر منی...

 

من از کجا بروم تا به خلوتم برسم؟

به هر طرف که بپیچم تو در مسیر منی

 

کدام سو بروم تا من از تو گم بشوم؟؟

تو «اِنّ ربّه کانَ به بصیر» منی

 

اگرچه کام ندادی هنوز خوشحالم

که: برکت غمهای بخور نمیر منی

 

خیال توست به من امر می کند که:چه کن!

و من مطیع شما و شما امیر منی

 

پی نوشت 1: اِنّ ربّه کانَ به بصیر

                قطعا خدایش بر او آگاه است.

پی نوشت 2: مردم شعر میگنا...با فوق لیسانس ریاضی محض!...من چرا نمی نویسم؟...باید بنویسم...یه قلم به من بدین...

 

ربط نداره؟...داره...



نظرات شما عزیزان:

مسافر
ساعت7:16---27 مهر 1394
سلام شعر رو وقتی شما برای یکی بازخوانی میکنید دیگه اون شعر مال شما میشه. چون طرف مقابلتون از زبان شما این شعر رو میشنوه و میدونه که اون شعر، بیان احساس شماست و اصلا کاری نداره که شاعرش کی بوده. براش مهمه که اون احساس و عاطفه رو (در قالب یه شعر) از زبان شما مشنوه. بنظر شما اینطور نیست؟
پاسخ:همین طوره... :)


باران
ساعت22:16---24 تير 1393
خواهش میکنم بفرمایید
پاسخ:مرسی!


مریم
ساعت2:19---19 تير 1393
منم نمیتونم شعر بگم
پاسخ:من حتی نمی تونم عادی بنویسم...شعر پیشکش!


باران
ساعت22:33---16 تير 1393
بسیار عالی

negin
ساعت4:58---13 تير 1393
"درنگر اندر رخ من تاببینی خویش را...درنگر رخساراین دیوانه ی بی خویش را..."

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 13:47 | نویسنده : roshanak |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.